محل تبلیغات شما
در این شب ها
که گل از برگ و برگ از باد و باد از ابر می ترسد
در این شب ها
که هر آیینه با تصویر بیگانه ست
و پنهان می کند هر چشمه ای
سِـر و سرودش را
چنین بیدار و دریاوار
تویی تنها که می خوانی
تویی تنها که می خوانی

رثای قتل عام و خون پامال تبار آن شهیدان را
تویی تنها که می فهمی

زبان و رمز آواز چگور ناامیدان را
بر آن شاخ بلند
ای نغمه ساز باغ بی برگی
بمان تا بشنوند از شور آوازت
درختانی که اینک در جوانه های خرد باغ
در خواب اند
بمان تا دشت های روشن آیینه ها
گل های جوباران
تمام نفرت و نفرین این ایام غارت را
از آواز تو دریابند
تو غمگین تر سرود حسرت و چاووش این ایام
تو بارانی ترین ابری
که می گرید
به باغ مزدک و زرتشت

تو عصیانی ترین خشمی که می جوشد
ز جام و ساغر خیام
درین شب ها
که گل از برگ و
برگ از باد و
ابر از خویش می ترسد
و پنهان می کند هر چشمه ای
سر و سرودش را
درین آفاق ظلمانی
چنین بیدار و دریاوار

تویی تنها که می خوانی



دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها